مشت نمونه ی خروار؟

نمیدانم شماهم دقت کرده اید یانه؟

من اغلب به ادارات که میروم ، جو آن جا را از رفتار و انرژی کارمندانش در بدو ورود ارزیابی میکنم و به تجربه متوجه شده ام که رفتار کارمندان یک اداره گویای رفتار کلی رییس آن اداره است. با مثالی مطلبم را واضح تر بیان میکنم مثلا سالها پیش در بدو ورودم به بانک…. رفتار کارمند باجه انقدر خوب و مودبانه بود که دیدن این رفتار در این چند ساله در ادارات. بانکهای شهرم برایم جالب توجه بود. کارم که در باجه تمام شد پیش رییس بانک رفتم تا به ایشان بگویم که کارمند شما بسیار مودب و کارگشاست. رفتار رییس بانک هم خرمنی از همان رفتار بود.

چند وقت پیش به یکی دیگر از ادارات شهرم مراجعه کرده بودم کارمندان اکثرا افراد را باصطلاح خودمانی دست به سر می کردند منتظر ماندم و عزمم را جزم کردم که بارییس اداره ملاقات و صحبت کنم رییس رفته بود صبحانه و یک ساعتی منتظرش نشستم ایشان را که ملاقات کردم کاملا تصنعی دستور پیگیری داد… کم کم با تجربه متوجه شدم که رفتار کارمندانِ یک اداره با مردم و درقبال وظیفه شان انعکاسی از رفتار رییس اداره است. اداره ای که ریاست مسولیت پذیر دارد اکثر کارمندانش بهره ای ازین ویژگی دارند. رییسی که در برخورد باارباب رجوع محترم و کارگشا عمل می کند کارمندانش در مراتب پایین تر بهمین نحو عمل می کنند و رییسی که بی نظم و غیرمسولانه با مسائل برخورد می کند کارمندانش با درجاتی بالاتر بهمین منوال رفتار می کنند.

گاهی ضرب المثل مشت نمونه ی خروار است در واقع بحث مشت و خروار را از نظر وزنی و کیفی بیان می کند. کارمندان مشتِ کوچکی از حضور خروار و سنگین ریاست هستند اگر رییس هستید و زیردستانی دارید گاهی به عملکرد و رفتار کارمندانتان توجه کنید تا در ابعاد بزرگتر عملکرد خود را ببینید.