عدالت و حجاب؛ ارزشهای همساز و همافزا
یادداشت دکتر محمدباقر ابوالحسنی؛ فعال علمی، اجتماعی و فرهنگی پیرامون عدالت و حجاب.

در اهمیت موضوع این بحث، باید در نظر داشت که خیلی بعید است بتوان شخصی را یافت که خود را به عنوان مخالف عدالت معرفی کند چرا که این امر، بعنوان یک موضوع مطلوب مشترک بین جوامع و فرهنگهای مختلف محسوب شده و در اسلام نیز جایگاه بسیار رفیعی دارد اما در همین حال دیده میشود که برخی تحت تاثیر عوامل مختلف که شناخت آنها، بحث دیگری میطلبد، سعی دارند خود را مخالف حجاب نشان دهند و حتی برخی نیز با تمسک به لزوم مبارزه با فساد اقتصادی، در برابر پذیرش حجاب مقاومت میکنند و بعنوان مثال دربرابر امر به معروف و نهی از منکر کنندگان در موضوع حجاب میگویند: 《چرا جلوی اختلاسها را نمیگیرید؟》این یعنی به زعم خود تلاش دارند اهمیت و لزوم توجه به موضوع حجاب را با تمسک به مفهوم عدالت که در مبارزه با فساد اقتصادی آشکار میشود، تضعیف نمایند یا اینکه دلیل ضعف رعایت حجاب را اعتراض به ضعف در تحقق عدالت و بخصوص عدم برخورد کافی با مفاسد اقتصادی قلمداد کنند. در این یادداشت سعی شده قدری به این بحث پرداخته شود.
از نگاه اجتماعی، اگر در جامعهای عدالت برقرار نباشد، درعمل، اجازهی ظهور و شکوفایی به استعدادهای عموم جامعه داده نمیشود و امور، افراد و اموال سر جای خودشان قرار نمیگیرند. در جامعهی ناعادلانه، رقابت بر سر کسب مال و مقام و مادیات از هر طریقی مدنظر قرار میگیرد و هر شخصی تلاش میکند تا به هر طریقی حق یا ناحق، اموال و امکانات بیشتری را از آن جامعه برای خود تصاحب کند و در نتیجه، اقویا قویتر و ضعیفان ضعیفتر میگردند. اینجاست که عدالتطلبی تنها راه نجات آن جامعه خواهد بود. این جنبهی اجتماعی از عدالت است.
از جنبهای دیگر و با نگاه به هر فرد، شاید بتوان گفت که استمرار غلبهی ابعاد حیوانی و غریزی (ابعادی که مشترک با سایر حیوانات به شمار میآید) بر ابعاد شخصیت انسانی و ویژگیهای برتر عقلی و علمی و هنری و…، تهدید اجتماعی محسوب شده و از نگاه انسانهای آزاده، به عنوان عاملی درجهت کاهش شکوفایی استعدادهای سطح بالا تلقی میشود. تعادل قوای وجود انسان که مانع از غلبهی ابعاد حیوانی بر ابعاد انسانی است، به عنوان جنبهای از عدالت میتواند تلقی شود که میتواند هر قوه و استعداد وجود انسان را بر سر جای خودش قرار دهد تا مشکلات ناشی از عدم تعادل برای خود فرد، خانواده و جامعهی او ایجاد نگردد.
یکی از دلایلی که برای ضرورت رعایت حجاب در جامعه مطرح میشود، جلوگیری از برهم خوردن تعادل قوای وجودی انسانها به نفع قوای مشترک با سایر حیوانات است چرا که در جامعهای که حجاب رعایت نمیشود، تحت تاثیر ابعاد غریزی افراد جامعه، شخصیت و ارزشهای انسانی بانوان، به شدت در معرض بیتوجهی قرار میگیرد. بدیهی است جامعهای هم که نگاه غالب در آن در سطح پایینی از مادیات و غرایز باشد، نمیتواند ارزشهایی در سطوح بالا مانند عدالت را چندان درک و مطالبه کند.
بنابراین به نظر میرسد توجه به عدالت در هر دو جنبهی فردی و اجتماعی، مورد نیاز است و اگر کسانی بخواهند هر شاخه از این مفهوم عظیم را در برابر شاخهای دیگر قرار دهند، سخت در اشتباه هستند و بهانه کردن عدم تحقق عدالت برای مخالفت با حجاب، نگاهی مردود است در حالیکه حجاب در راستای عدالت هم مورد تاکید قرار میگیرد و ازسوی دیگر، برقراری بیشتر عدالت هم به تقویت حجاب و عفاف کمک خواهد کرد چراکه درفضای عادلانه، افراد براساس ارزشهای انسانی سنجیده میشوند نه عوامل حیوانی.
کسانی که ذهن بانوان را به طرف ترویج بیحجابی سوق میدهند، علاوه بر ضربه به پیکرهی عفاف، بنیان خانواده و جایگاه ارزشهای الهی در جامعه، درواقع سرعت حرکت جامعه به طرف آرمانهای عدالت و حق را میکاهند چرا که وقتی اذهان، درگیر مسائل سطح حیوانی باشد و نیروهای فعال و دلسوز جامعه هم بخاطر نگرانی از عمق آثار و خطراتی که آسیب به عفاف، جامعه را تهدید میکند، به این موضوع مشغول شوند، عملا از حقطلبی و عدالتجویی در سطوح اساسی و زیربنایی اقتصادی-اجتماعی دور میشوند درنتیجه اصحاب زر و زور و تزویر و ایادی استکباری یا استعماری اعم از داخلی و یا خارجی در شرایط غفلت جامعه نسبت به عدالت، آسودهتر میتوانند به چپاول اموال و منابع کشور بپردازند لذا بعید نیست اینان هم از هر راهی، آتش فتنههای مرتبط با حجاب و عفاف را تشدید کنند.
بنابراین باید بسیار هشیار بود و ضمن جهاد تبیین، آرمانهای انقلاب اسلامی و بویژه موضوع عدالت را همراه تلاش برای تحکیم بنیان عفاف و حجاب پیگیری کرد و از دستگاههای متولی امور، مطالبه نمود تا این مسائل را جدیتر و با برنامه دنبال کنند.